زبانحال حضرت علی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
حالا كه زخم های تو مرهم گرفته است بانـو تـمامِ خـانۀ من غـم گرفـته اســت سِنّـــی نـــداشتی چـــقدر پیر می روی! شرم از قـدِ هـلالِ تو حالم گرفتـه است كِز كرده خاطراتِ تو را می كند مـرور یك گوشه خانه دارِ تو ماتم گرفته است جز چند تكۀ كـفـنی بیـنِ بُقـچـه چیست؟ بر دیده می گذارد و محكم گرفته است بـــــوسه حسین بر كفِ پایِ تو می زند امشب برای عمرِ كَمت دم گرفته است لحظه به لحظه غسلِ تو را پیر می شوم از زندگی نـفـس به نفـس سیـر می شوم با زخـم بالِ پر زدنت سرخ گشته است گلبرگ های یاسمنت سرخ گشته اسـت در لحـظه هـای شُستنِ از زیـرِ پـیـرهن مثلِ غروب؛ پیرهنت سرخ گشته است چندین و چـنـد جـایِ تنِ تو شده كـبــود چندین و چند جایِ تنت سرخ گشته است ایــن زخـمِ سینه بـد قِـلِقی می كند هنوز سر باز كرده و كفنت سرخ گشته است وا شـد گِـره ز روسـریـت وای بر دلـم از زیرِ گوش تا دهنت سرخ گشته است از بس كه آستـین به دهن گریه می كـند از بُغض؛ صورتِ حسنت سـرخ گشته است از غُصه سـر به چـوبۀ تابـوت می زنم جـان می كَنم من از تو ولی دل نمی كنم |